آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

بایاد همه دوستی هایی که چون گل شکفت..........سهیک

 

….333

خدمت ناچیز....   (  ویلیام وردزورث)

به تداوم خویش  خدمت ناچیز

خدمتی راستین باشد

ازجانب دوستان اما

به تواضع... نه به منت

به سایه ی گسترده مینای سپید

پناه می دهد از هرم آفتاب

به شبنمی که درنگ می کند.

..................................

دوستان بادرودی گرم وسزاوارسپاسی بیکران از همه شما

 

آخرین ترانه ی باران>>>>>>>>>>>۲ سا له شد!<<<<<<<<<<<< سا لگشت - بزرگداشت ! وسئوال؟؟

 

در هفدهم ژانویه سال 2005 این دفترراگشودم تا ازورای تکمه ها وکلیدهابا زیبا ترین واژه ها با شما سخن بگویم....شما...نسل جوانی که سرشا رازشور واندوه ودلواپسی هستید ودراین شرایط دهشتناک به دنبال گوشی برای شنیدن دردل مانده هایتان می گردید.

 

درباورم چنین بود که می توانم درخت باشم اگرنه پربار ولی باشاخسار تا خستگان درزیرشاخه های این درخت بیاسایند  ودرنهایت آرامش لختی سختی هاراباهم فراموش کرده وگریه وخنده هایشان رابامن قسمت کنند.

 

 

سهیک این همیشه شاگرد کلاس اول آموختن شاید درزمره اندک خامه برکف هایی باشد که تعدادی از بهترین دوستان دنیای مجازی خود را دردنیای حقیقی  دیده است واین چه افتخاربزرگی است..

از اولین ملاقات باجواد تا آخرین ملاقات با نرگس...... جالب اینجاست که من وقتی دردوزمان مختلف با جواد ونرگس قرارشد هم دیگررامی دیدیم هیچ گونه تصویرذهنی ازهم نداشتیم! درملاقات باجوادنشان ما یک روزنامه درجیب! وبانرگس یک شاخه گل  سرخ دردست بود!... وقتی باشتاب خودرا به میدان انقلاب رساندم فکرمی کردم همانجا گل پیدا خواهم کرد ولی گل فروشی درمسیرم بطرف خیابان آزادی تا پارک زرتشت نیافتم  ومن بدون گل سرخ (تنها نشانی) بانرگس روبروشدم! ولی خوش وقتانه چنان ما همدیگررا ازدومتری یکدیگر تشخیص دادیم که گویی سالها باهم همسایه دیواربه دیوار بوده ایم!!!.... درباره این دیدارها و دیداربادگردوستانم درآینده خواهم نوشت.

 

 

ازفاصله دیدن جواد تا نرگس... بنفشه –  اندیشه- سرونا ز- سرمه – شازده خانم – سما – صبا- هانا-- سوفیا- سهیل - سولماز -عادی- وآرش رادیدم

که هرکدام از این دیدارهای دلچسب خودداستانی دارد شگفت انگیز...!

 

دوستان نازنینم ازهمه شما متشکرم که دوسال پا به پا وبامن درلحظات تلخ وشیرین هم جاری شدیم وباهم خندیدیم ...و

سپاسگزارم ازهمه شما مهرورزان....

ا زجدیدترین دوستان نازنینم  نام می برم...... یلدا- نرگسی – بابک- حامد واستاد گرامی شریفیا ن.-سمیه-حمید-علی-

محبوبه-پریسا- سروناز۲- نیاز-مریم 2-عاشق-چکاوک-خواب-ترانه- ساینا- نازنین-فرشته- آرمین گیله مرد

 

به میانه های راه میرسم..شادی. بنفشه- آیدا- المیرا- ملکه سبا- صبا- - سوفیا-هانا- باران- مریم-حاجیه-زهره-

یاسی- یاسمن- سانای-سروناز-رویا- نیلوفر-مهشید- نوشین-رضا-رعنا-امیر-جوادجون-پرند-آزیتا-فرداد- روناک –نگار

ساناز- شمیم-سربدار-سما- شازده خانم—نگا ر- سیمرغ- گیسو-گلدونه-عموهندونه-اشکمهر-کالاندرا-یحیا-عسل-تینا-سپیده-سمیرا-رنگین کمون-سراب عشق-تنها

 

 وباتشکری ویژه ازدوستان نازنین  ابتدای نگارشم>> یوکابد- پرستو--شباهنگ-نیوشا-پری دخت- مریم-رضا-مسیح

قاصدک- واندیشه <  <<*>>>    ازهنوزتاهمیشه بیادتان هستم.... کجاید؟ شباهنگ وپرستو وقاصدک. دفترم هنوزبوی شمارامی دهد

 

ازدوستانی که این نوشته ابتدای سومین سا لگشت این دفتررا می خوانند خواهش می کنم جهت یادگاری به این  سئوال  من جواب دهند..........ممنونم

 

1- آیا نوشته های من توانسته است زمانی حتی به کوتاهی یک لحظه موجبات آرامش وخرسندی خاطربرایتان فراهم آورده واندکی بردانسته های شمابیفزاید؟؟؟.......... جایزه این سئوال فقط تشکراست درهرصورت.. بلی یاکه نه؟

 

۲- دوست دارید سهیک درچه زمینه هابنویسد؟؟ شعر وترانه - خاطره - مسائل اجتماعی- نقد ایدئولوژی- حقوق زنان وکودکان........ درهمه زمینه ها قاطی پاتی؟؟؟؟؟

 

باتشکر وپوزش ازدوستانی که جواب سئوال ها رادادند چون برخی گفتند سئوال هاسخت است آنرابرداشتم تا باعث ناخرسندی دوستانی نگردد که حال نوشتن یادداشتهای بلند راندارند!!........بهرروی ببخشید ازشماممنونم که پاسخ دادید جایزه هایتان را حتما خواهم داد.

 

با تشکرازهمگی شما که دراین دوسال دوست ویاروفاداری برای من بودید وباآرزوی اینکه توانسته باشیم تجربیات ودانستنی های خودراباهم تقسیم کرده واز یکدیگر آموخته باشیم.....سال سوم راابتدا می کنیم.

 

این هم دوهایکوتقدیم به همه ی شمانازنینان.

 

امشب به دیدنت آمدم

سرم رابرشانه ات گذاشتم

وهمه دل تنگی هایم

گریه می کردم.......

بالشم خیس شده است

چه خواب شیرینی بود.

........................

وقتی گفتی تو!

دانستم چقدردوستم داری

چه بیهوده می گشتم

درلابلای کتابها تا

تاباسزاوارترین واژه ها

بگویم... دوستت دارم.

.........................

 

دوستتان دارم.......... بی بهانه وبسیار وبا خود پیما ن بسته ام تا نفسی هست هم چنا ن درخدمت شما دوستان  نازنینم باشم........ارادتمندهمیشگی شما...سهیک (آخرین ترانه ی باران)

 

متن آتی نگاهی گذرا به بیاد مانده های تلخ وشیرین دوسال دفترنویسی من........

اگربرجای من غیری گزیند دوست.... حاکم اوست......... حرامم با د اگرمن جا ن بجای دوست بگزینم