آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

آخرین ترانه ی باران

هیچ کس تردامن نیست ـ دیگران می پوشند ومابرآفتاب نهاده ایم ـ شمس تبریزی

ای زندگی باهمه پوچی ازتو لبریزم......فروغ فرخزاد

آخرین ترانه ی با را ن درسراشیبی دورا ن زندگی

.......................

نزدیک است................ یعنی چیزی نمانده که این پیمانه سرشا ر لبریز شود

لبریز از شور وشوق وامید به زندگی توام باسلامتی

لبریز ازنیستی وفنا ونابودی همیشگی.

انسان وقتی درآستانه پشت سرنهادن دهه ششم زندگی است ازسویی خودرادر اوج شکوفایی اندیشه احساس می کند وازجانبی دیگر فرسودگی اندام ودستگاه های شگفتی که مدت شصت سال بی وقفه وبی خسته شب وروز کار کرده اند ازطریق مغز این هشدار رادرگوش زمزمه می کنند که::: موتور نیم سوز شده- دنده ها خوب جا نمی روند- صفحه کلاج سائیده شده  - پیستون ها منظم کار نمی کنند ولاستیک ها هم بسیار فرسوده ونخ نما شده اند و درمجموع نیاز به تعمیر کلی واساسی داری رفیق!!!

ولی آنچه این کم بود ها .ناکارآمدی هاراتاحدودی جبران می کند همانا امید است

امید به اینکه این ترم آخردرسی را نیز باحضور بچه های آگاه به پایان برسانم

این فرزندان لایق ودانا وهشیار دنیای سیم ها وکلیدها واشاره ها

دنیای بی مرز فرادهی وفراگیری- دنیای آزاد اندیشی – دنیای شنیدن شکستن استخوان سنت ها وقوانین  یجا مانده ازعصر های یخ بندان وسنگی ونوسنگی- دنیای سنت شکنی های شجاعانه.

دنیای به چالش کشیدن داچسب  خرافات زدگان وره گم کرده های پریشان

آنهایی که دررویاها وتخیلات بچه گانه وناپخته خود فکر می کنند که کامل ترین وبهترین وبی نقص ترین راه وروش زندگی وآداب اجتماعی را درانبان سوراخ خود تلنبار کرده اند!!!!!

چه باید کرد که سفره این فریب خوردگان خالی ازتفکرواندیشه وخلاقیت وسرشارازجهل وجنون وخرافات است..........

دلم به حال این خیل اندک واپس ماندگان خیالباف همیشه منتظر سخت می سوزد.

بگذارید آنها درتخیلات پوچ وبی مقدار خود باعبوسی تظاد وخشم بمانند وبپوسند ولی ما باشراب ومستی وشوروشوق وخرسندی جام زندگی آرام وبی دلهره ازفردا را تا آخرین قطره هایش با شادمانی سرمی کشیم.

ما آزاد اندیشان درسرخوشی اندک خویش به این دنیای شیرتو شیر ورفتار وحرکات این موجودات عصر سنگواره  ها وفسیل ها می خندیم.........

................................................

این هم یک هدیه ازجانب شمس تبریزی  برای دوستان نازنینم که بخوانند وبرآن تعمق نمایند

هیچ کس تردامن نیست.... دیگران می پوشند وما برآفتا ب انداخته ایم........

................................................

به امید برپایی دنیایی خالی ازجنگ وترور وتروریسم وبمب اتمی وخوشه ای – دنیایی بدون شکنجه وترور وکشتار وسرکوب وخفقا ن وتبعیض..

دنیایی که درآن مهلت ها وثروتها به تساوی بین همه یکسان قسمت شود...... به آن امید.

..........................................

دوستان باوفایم هم چنان لبریز از شوق شما هستم وقول می دهم تازنده ام  دمی ازتلاش باز نایستم.

ارادتمند همه اهالی قبیله آگاهی ودانلیی وساکنان شهر اندیشه وترانه وشعر وشعور........ سهیک