فروناهشته شب رو خانه روشن کن!
که می کوبد بهم هرجادرودیوار
ومی غلطد به بام ابر...سنگ ماه
ومی ریزدبروی آتش هرحرف.....مشتی برف
سخن درپرده بایدگفت
که فصل سخت تالانست وپیرآهنگ شب
پیراهن تزویربرکرد ست و هرجاهست سم سخت کوب بادوهرجا ره کشیده دهشت کولاک!
دیکته......... به یاد دکترساعدی (گوهرمراد)
آموزگار به بچه ها: بنویسید سرخط
میهن ما ایران است... و هیچ پسوندی درجلو و یا پشت خودندارد
ما میهن خودرا دوست می داریم چونان مادر
ما ابرانی هستیم بی هیچ نمایی دیگر
ما مردمانی هستیم صلح دوست و بافرهنگ
ما ازجنگ وترورکینه ونفرت... بیزاریم
ما بمب اتم و موشک دوربرد نمی خواهیم
ما را باهیچ دولت و ملتی سردشمنی وخصومت نیست
ما نه کیک زرد می خواهیم و نه نمک سبز!
ما نان می خواهیم و کار وسرپناهی امن
ماصد سال است برای بدست آوردن آزادی کوشش می کنیم
ما نیروگاه اتمی نمی خواهیم ! نیازما مدرسه و کتابخانه و بیمارستان است.
بنویسید:.......... عاقبت.... دیریازود.....ما صاجب خورشید می شویم.
سهیک نازنین سلام
خوشحالم که دوباره می نویسی
دیکته زیبایی برای همه آنهایی که خودرابخواب زده اند
ما نان و آب وبرابری می خواهیم
بمب اتم و موشک پیشکش خودتان
سالم وسرحال باشی دوست نازنین من
سلام
خوبی؟
دوست داشتی سر بزن به کلبه ی من
سلام
از دوتا پستتون عقب موندم ! ولی جوان باحالی بودین /
سلام سهیک جان خیلی وقت بود نمی شد بیام پیشت.... گوهر مراد یعنی زندگی ... بیا پیشم
سلام ...از حضورتان سپاسگزارم
گرد میزها نشسته اند آن ها که خون تهیدستان را می آشامند
گرد میز های پول میزها ی افتخار
ممنون که به من سر زدی
سلام بر مهربان سهیک روزگار....
تو این و انفزا بعد از این همه چرندیاتی که این چند وقته تو صدا وسیمای ایرن میشنویم ....این کلام زیبا بد جور به دل نشست ممنون
سلام
از حضور سبزت بینهایت ممنونم
لینکت پر شده
فک کنم دیگه واسه من جائی نیست
بازم مرسی
سلام
نشان بین المللی لابراتوار علوم منظورتون لوگوشه ؟
بابت آدرس ممنون
سخن درپرده بایدگفت
که فصل سخت تالانست وپیرآهنگ شب
پیراهن تزویربرکرد ست و هرجاهست سم سخت کوب بادوهرجا ره کشیده دهشت کولاک!
چقدر زیبا بود......به خود لرزیدم...
دیشب کنار پنجره به یاد تو ستاره بارون شدم
دوباره توی هوای کوچه به خاطرت خیس از نم بارون شدم
دیشب دوباره چشام هوای چشماتو کرد
دیشب دوباره دلم دلتنگیه دستاتو کرد
دیشب دوباره درو به خاطرت نبستم
دیشب دوباره دلو برای تو شکستم
دیشب که دفتر عشقو ورق می زدم
دوباره اسمتو تو گوشه گوشه اون نوشتم
دیشب دیدم دیگه داره دلم برات تنگ میشه
فاصلمون خیلی وقته که داره پررنگ میشه
اگه دوباره نخوای بیای کنارم
نمی دونم بدون تو تا کی طاقت میارم
اگه باور کنی که دستام بدون تو سرد و زمستونیه
اگه باور کنی که چشام تو حسرتت ابریو بارونیه
شاید باور کنی که دلم هنوز پیش دلت زندونیه
سلام ///خوبی؟///این پستت خیلی قشنگ بود...به من هم سر بزن خوشحال میشم مرسی ///بای
سهیک عزیز دوست خوبم.خوب گفتی نیازمردم ما مدرسه و کتابخانه و بیمارستان است.....نه مسجد وحسینیه وقبرستان وبارگاه....باعث بسی تاسف است.که به اینان باید بدیهی ترین نیازهای مردم واولویتها که به فهم زیادی هم نیاز ندارد را یاد اوری کرد.
سلام
این برای شماست خیلی مطلباش قشنگه.
http://www.baranam.blogfa.com/
راستی بفرمائید انرژی هسته ای وتکنولوژی چه منافاتی با صلح و ارامش ونیاز ما به کتابخانه و... دارد واقعا متاسفم که اینگونه مغالطه می کنید.
ساناز گرامی با درودی گرم....>> البته کمی شک دارم که ساناز !!! باشی
متاسفانه رد پایی ازخودت بجای نگذاشتی
واین یعنی اینکه چندان هم بدنبال جواب سئوالت نیستی!!
هروقت آماده بودی آدرس بگذار تا منافاتش رابرایت بنویسم..! باشه دخترخوبم؟
درضمن من هرچه درفرهنگ لغت گشتم معنی مغالطه!!!! را پیدانکردم
اگرتازه ساخته شده ! بی اطلاع هستم ببخشید!!
برایت آرزوی تندرستی و جستجوگری وژرف نگری بیشترمی نمایم
سهیک جان بادرود
یادساعدی گرامی باد و تلاش های ادبی اش
دیکته شماهم زیبا و دلنشین بود
آری ما براستی نیروگاه مخفی درزیرزمین که برای کارهای زیرزمینی تر!! درست شده نداریم
مابیمارستان و درمانگاه و کتابخانه می خواهیم
درضمن ازنوشته شخصی بنام ساناز جوان و کم تجربه هم نگران نشو او هنوز بدرستی نمی داند چه می گذرد
همیشه موفق وپیروزوشاد باشی